گزارشی از اتفاقات روزانه‌ی یک مهندس - DailyWriter

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

دروغ گفتن و مال مردم خوردن

حق‌الناس


با این که تجربه قبلی داشتم که موقع تسویه حساب زورش میاد پول بده (پول سازمان نه شخصی!) این بار در حیاط سازمان بهش گفتم بیا هزینه رو هم همین الان با هم طی کنیم و گفت بزار بعدا اینکارو میکنیم و من بهش گفتم نه همین الان باید هزینه رو طی کنیم چون بعدا میخواید کمش کنید و ...

خلاصه با هم طی کردیم که برای هر طرح 25 تومن (در حالت عادی من 100 هزارتومن میگیرم) و تعداد اونا هم 30 تا بود!

خلاصه توی دو هفته صبح تا شب همین طور براش طرح زدیم و روزی که قرار شد برم بهش بدم رو رفتم سازمانشون

متوجه شدم که برای دوره تا 6 ماه دیگه نیست و همون روز میخواد بره!!!!!! همونجا وایسادم تا پیداش بکنم و پیداش کردم و بهش گفتم اول تکلیف من رو روشن کن بعد برو!

بهم گفت طرح رو بده به فلانی من میرم با سازمان مرکزی صحبت میکنم تا 300 تومن (!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!) بهت بدن!!!

گفتم چند بهم بدن؟!

گفت 300 تومن

گفتم چرا؟

گفت مگه هفته پیش نیومدی گفتی 300 تومن بهم بدید ؟

گفتم علی الحساب 300 تومن بهم بدید نه گفتم که کلش 300 تومن میشه

قرار شد هر طرح 25 تومن حساب کنید

گفت چند؟ (!!!!!!!!!!) یعنی میشه 750 تومن؟!

گفتم اره مگه یادت نیست توی حیاط با هم صحبت کردیم و کاملا یادش بود و به هر روشی میخواست بزنه زیرش

گفت باشه حالا شما برید طرح ها رو بدید من اول میرم با سازمان مرکزی صحبت میکنم و بعد میرم دوره تا سه روز دیگه خبرت میدم

3 روزش شد یک هفته و خبر نشد و منم هر چی تماس گرفتم تلفنش رو جواب نداد

براش پیام فرستادم که لطفا با من تماس بگیرید


شب تماس گرفت و گفت: من به فلانی قبل از شما زنگ زدم و بهش گفتم که برامون بزن با 300 تومن و گفته بود باشه(!!!!!!!!!!!)

گفتم با کی ؟ با کسی که خودم بهشون یاد دادم؟ بعد شما من رو با ایشون مقایسه میکنی؟!!!!!

گفت: یادمه بهتون گفتم با 300 تومن برامون بزن

بهش گفتم اصلا چنین حرفی به من نزدید و توی حیاط با هم قرار گذاشتیم که هر طرح 25 تومن باشه

25 تا تک تومنی که نیست! پس 25 هزارتومان بوده و شما گفتی باشه برو

گفت حالا صحبت کردم 300 تومن بهتون بدن

و بقیه رو ببینم چقدر میتونم از سازمان مرکزی بگیرم بهت بدم

گفتم من کاری ندارم

حالا چونه هم میخوای بزنی بزن ولی 100 تومن بزن نه 450 تومن !!!! (من همون چونه هم اصلا راضی نیستم و درواقع کلا راضی نیستم! حتی اگر پولمو کامل بدن!)


و در اخر جالب بدونید که این سازمان دولتی و عظیم کشور هست که ایشون هم خودشون کارمند اونجا هستن! و متاسفم برای ایشون واقعا!!


من این رابطه اصلا دیگه برام مهم نیست و با اینکه بهش گفتم 100 توومن چونه بزن و بقیه رو بهم بده، صبح بهش پیام میدم و میگم من اصلا راضی نیستم و باید 750 تومن رو کامل بدید چون من چیزی یادم نرفته و اشتباهی هم نکردم که بخوام 100 تومن تخفیف بدم!!!


با عرض پورش دوستان ولی اعصابم رو خورد کرده ادم هایی که ادعای درستکاری میکنن و اینطور زیر حرفشون میزنن!

۱۸ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روزانه‌ نویس

عشق معنای دیگری از زندگی

عشق

به دلایل مشغله های کاری چند روز نتونستم بنویسم، اما امروز نشستم و فیلم if i stay رو دیدم
فیلم بدی نبود اما چیزی که منو به وجد اورد قسمتی هست که پدربزرگه بالای سری نوه اش که توی کما هست نشسته و میگه که

من هیچ وقت نتوستم به پدرت بگم که کارش خوبه (باباش توی باند راک بوده)، اما زمانی که پدرت گروهش رو رها کرد و چسبید به زندگیش یادمه!

با اینکه گروه موسیقی برای پدرت هم شغل بود و هم تمام ارزوش اون روز اومدم پیش من  و گفتم که صدای نواختن سولو(یک نوع موسیقی مثل بتهوون) تو رو شنیده بود و از اونجایی که دیده بود داری با سولو ی اجاره ای مدرسه تون مینوازی رفت و گیتار برقیش رو فروخت تا برای تو یک سولو بخره و اون روز بود که گروه موسیقی و کلا کار موسیقیش رو برای عشقی که در زندگیش بود قربانی کرد تا بیشتر وقتش رو با خانوادش بگذرونه! (پدره معلم شده بود)

واقعا لذت بردم از این قسمتش که درسته که تعریف مشخصی از عشق وجود نداره ولی همیشه و در همه زمان ها دیده شده که افراد برای عشق کارهایی بزرگ و غیرقابل تصوری رو انجام دادن


خود من نمیدونم در عشق واقعی بودم یا باد هوا بود ولی اون زمان (فقط یکبار) خیلی انرژی داشتم و خیلی کار های خوبی انجام دادم اما الان که فکرش رو میکنم به نظرم واقعی نبود و فقط یک وابستگی بین ما وجود داشت (یک اتفاق بسیار عادی بین دو جنس مخالف)

اما نکته ای که وجود داره عشق فقط بین دختر و پسر نیست

یکبار دیگه داستان بالا رو بخونید

عشق به فرزندان


یکی از بهترین عشق های واقعی که میتونید واقعا بهش اعتماد کنید و احساسش کنید عشق پدر و مادر به فرزندانشون هست و حتی عشق بین فرزندان خانواده!


اما بزرگترین و  بهترین میدونید کجاست؟

عشق خداوند به بندگانش


خدایی که با بینهایت بار گناه و اشتباه، اگر دوباره صداش بزنی بازم جوابت رو میده و میبخشدت

شاید خیلی ها اینا قبول ندارن، اما باید بهش برسید و زمانی بهش میرسید که در شرایط بحرانی هستید و نیاز به یاری دارید (ذات انسان)
اما اگر در زمان عادی بهش رسیدید بدونید که کارتون درسته :))

۰۷ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روزانه‌ نویس

توکل بر خدا

توکل بر خدا


شخصی که بعد از دو روز پیگیر کلاس خصوصی بود، الان پیام داد و گفت که کلاس خصوصی نمیخواد و داره میره آموزشگاه

خیلی هم عالی ولی کمی دیر گفت متاسفانه


اما نکاتی که در این اتفاق میتونم در نظر بگیرم

1- این بنده خدا میگفت که من سر کار هستم و ساعت 4 میرسم خونه و وقت ندارم، در نتیجه الان اصلا مشخص نیست که چطور میخواد بره آموزشگاه و شاید اصلا کلاس آموزشی در میان نبوده و مردم آزاری داشته، اما من مثبت بهش نگاه میکنم و میگم که برنامه اش رو تنظیم کرده که بره

2- زمانی که شما تماس میگیرید برای کلاس خصوصی و هماهنگ میکنید برای اون، اخلاق اینو میگه که شما در اون شرکت کنید یا اینکه 1 ساعت بعد از تماس اولیه تون بگید که کلاس  رو نمیخواید شرکت کنید، چون که با این کار برنامه های دیگر مدرس و از همه مهمتر زمانش بهم نمی ریزه و میتونه به برنامه هاش برسه! (پس اخلاق حرفه ای رو در نظر داشته باشید)

3- من کلا ادم مثبت نگری هستم چون که باعث ارامشم میشه، در نتیجه برای مثبت نگری من همیشه یک مورد رو در نظر دارم و اونم "حکمت خدا" هست

به خودم میگم که حکمتی داشته که اینطور شده و همیشه هم واقعا درسته (باید بهش برسید)

خیلی وقتا شده یک کار کنسل شده و یا به من نرسیده، چند روز/ماه/سال بعد مشخص شده که اگر اونو من انجام میدادم حتما ضرر میکردم (همونطور که گفتم باید بهش برسید و تجربه کنید و ایمان داشته باشید که حکمت خدا در میونه و خدا خیر شما رو میخواد)

4- حکت خدا بارها و بارها برای من اثبات شده، حتی بعضی از اتفاقات بیش از 7 سال طول کشیده که فهمیدم چه بلایی به سرم میومده و به خاطر اینکه به اون چیزی که میخواستم نرسیدم تونستم این مسیر رو بیام وگرنه کل مسیر زندگی من تغییر میکرده

5- به خدا ایمان و توکل داشته باشید، چیزی ازتون کم نمیشه، فقط کافیه چندبار با تمام وجود باور داشته باشید تا معجزات و اثراتش رو در زندگیتون ببینید!


پ.ن: در اخر پست قبلی من به خدا توکل کردم! دوستان، شما هم برای هر کاری به خدا توکل کنید و برید توی دل اون کار!


۲۸ دی ۹۵ ، ۱۳:۳۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
روزانه‌ نویس

کلاس خصوصی...

کلاس خصوصی

دارم اطلاعاتم رو بروز میکنم برای کلاس خصوصی که امروز دارم
من اصولا قبل از برگزاری هر کلاس حتی اگر هفته ای فاصله بین اونا باشه سعی میکنم یکبار اطلاعاتم رو بروز و دوره کنم تا با بهترین کیفیت بتونم تدریس کنم

کاری که هر استادی باید اونا رو انجام بده (که متاسفانه اندک شماری اینکار رو میکنن)


با توکل بر خدا رفتیم سراغش...

۲۸ دی ۹۵ ، ۱۰:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روزانه‌ نویس