گزارشی از اتفاقات روزانه‌ی یک مهندس - DailyWriter

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فیلم» ثبت شده است

سریال های مزخرف غرب ...

سریال های تلویزیونی غرب


دیروز بصورت تست زدم و یک سریال رو که تریلرش دیده بودم رو دانلود کردم و شروع کردم به تماشا کردن!

در نهایت بعد از 450 دقیق تماشا زدم کلا پاکش کردم و حیف اون همه زمانی که گذاشته بودم

در نهایت به این نتایج رسیدم که سینمای غرب به سمت انحطاط و پوچی داره پیش میره طوری که

1- اکثر سریال هاشون هیچ سیر داستانی رو طی نمیکنه و در هر اپیزود حول یک محور بی معنی و الکی میچرخه

2- اکثر سریال هاشون حول محور س** و فحشا و همجنسبازی میچرخه و هرچی بازیگر برهنه تر باشه بهتره که این نتیجه رو میرسونه به دلیل نداشتن داستان سعی دارن مخاطب رو با چیزهایی مثل فحشا نگه دارن

3- اکثر سریال هاشون شیطان پرستی هست!!(به صورت غیر مستقیم و مستقیم.   اگر مقداری مطالعه داشته باشید و صحبت هایی اشخاصی مانند رائفی پور رو گوش داده باشید براحتی همه چیز براتون واضح میشه.    پس اگر میبینید ممکن هست به مشکل بخورید اصلا سمت سریال های غربی نرید!!!!!!!!!! هشدار!!!!!!!!!!!)

4- ولنگاری فرهنگی و انحطاط خانواده در غرب رو کاملا میتونید در سریال هاشون ببینید و اگر کمی به جامعه خودمون هم نگاهی بندازیم متوجه میشیم که کشورهای غربی و به خصوص امریکا به طرز فوق العاده ای ریشه فرهنگ ایران رو دارن خشک کردن و میکنن  و فرهنگ فاسد خودشون رو جایگزین کردن و نتیجه اش رو الان میتونید ببینید


و حرف اخر اگر خواستید سریال خارجی ببینید، فقط اونایی رو ببینید که خیلی پروفروش هستن و پول زیادی هم  براشون خرج شده چون که یا داستان خوبی دارن و یا اینکه جلوه های ویژه و خیلی خوب هاش هر دو مورد رو با هم دارن (البته همونا هم استثنا داره ولی اکثر خوب هستن)
۰۹ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روزانه‌ نویس

عشق معنای دیگری از زندگی

عشق

به دلایل مشغله های کاری چند روز نتونستم بنویسم، اما امروز نشستم و فیلم if i stay رو دیدم
فیلم بدی نبود اما چیزی که منو به وجد اورد قسمتی هست که پدربزرگه بالای سری نوه اش که توی کما هست نشسته و میگه که

من هیچ وقت نتوستم به پدرت بگم که کارش خوبه (باباش توی باند راک بوده)، اما زمانی که پدرت گروهش رو رها کرد و چسبید به زندگیش یادمه!

با اینکه گروه موسیقی برای پدرت هم شغل بود و هم تمام ارزوش اون روز اومدم پیش من  و گفتم که صدای نواختن سولو(یک نوع موسیقی مثل بتهوون) تو رو شنیده بود و از اونجایی که دیده بود داری با سولو ی اجاره ای مدرسه تون مینوازی رفت و گیتار برقیش رو فروخت تا برای تو یک سولو بخره و اون روز بود که گروه موسیقی و کلا کار موسیقیش رو برای عشقی که در زندگیش بود قربانی کرد تا بیشتر وقتش رو با خانوادش بگذرونه! (پدره معلم شده بود)

واقعا لذت بردم از این قسمتش که درسته که تعریف مشخصی از عشق وجود نداره ولی همیشه و در همه زمان ها دیده شده که افراد برای عشق کارهایی بزرگ و غیرقابل تصوری رو انجام دادن


خود من نمیدونم در عشق واقعی بودم یا باد هوا بود ولی اون زمان (فقط یکبار) خیلی انرژی داشتم و خیلی کار های خوبی انجام دادم اما الان که فکرش رو میکنم به نظرم واقعی نبود و فقط یک وابستگی بین ما وجود داشت (یک اتفاق بسیار عادی بین دو جنس مخالف)

اما نکته ای که وجود داره عشق فقط بین دختر و پسر نیست

یکبار دیگه داستان بالا رو بخونید

عشق به فرزندان


یکی از بهترین عشق های واقعی که میتونید واقعا بهش اعتماد کنید و احساسش کنید عشق پدر و مادر به فرزندانشون هست و حتی عشق بین فرزندان خانواده!


اما بزرگترین و  بهترین میدونید کجاست؟

عشق خداوند به بندگانش


خدایی که با بینهایت بار گناه و اشتباه، اگر دوباره صداش بزنی بازم جوابت رو میده و میبخشدت

شاید خیلی ها اینا قبول ندارن، اما باید بهش برسید و زمانی بهش میرسید که در شرایط بحرانی هستید و نیاز به یاری دارید (ذات انسان)
اما اگر در زمان عادی بهش رسیدید بدونید که کارتون درسته :))

۰۷ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روزانه‌ نویس